شیعیان

تقدیم به شیعیان امیرالمومنین (علیه السلام)

شیعیان

تقدیم به شیعیان امیرالمومنین (علیه السلام)

قسمتی از وصیت نامه ی شهید باغانی که خیلی زیبا نوشته شده است

بسم الله الرّحمن الرّحیم               الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم 

امروز قسمتی از وصیتنامه ی یک شهید که بسیار زیبا نوشته شده و قسمت آخر آن «و اما شهادت چیست؟» هم خیلی زیباست را برای عاشقان مهدی (علیه السلام) گذاشته ام. اگر تا حالا ندیده اید حتما بخوانید حیف است مانند خیلی ازگنج ها این را هم از دست بدهیم.  

اینجانب ناصرالدین باغانی بنده ی حقیر درگاه خداوندی ام. چند جمله ای را به رسم وصیت می نگارم. سخنم را درباره ی عشق آغاز می کنم. ما را به جرم عشق مواخذه می کنند. گویا نمی دانند که عشق گناه ما نیست. اما کدام عشق؟ خداوندا! معبودا! عاشقا! مرا که آفریدی عشق پستان مادر را به من یاد دادی اما بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضا نمی کرد. پس عشق به پدر و مادر را به من ودیعت نهادی. مدتی گذشت دیگر عشق را آموخته بودم اما به چه چیز عشق ورزیدن را؟ نه! به دنیا عشق ورزیدم. به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم. اما همه ی این ها بعد از مدتی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. یعنی فهمیدم که «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنون» فهمیدم وقتی شرایط عوض شود «یَفِرُّ الْمَرءُ مِن اخیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَبیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ» ... پس به عشق تو دل بستم. بعد از مدتی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آنم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آنی که معشوق من قرار بگیری. فهمیدم که در این مدت که فکر می کردم عاشق تو هستم اشتباه می کردم. این تو بودی که عاشق من بوده ای ومرا می کِشاندی. آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوقت می نشستی. اما من بدبخت ناز می کردم و شب خلوت را از دست می دادم و می خوابیدم. اما تو دست برنداشتی و این قدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره گریز پای مرا به چنگ آوردی و من فکر می کردم که با پای خود  آمده ام! وه چه خیال باطلی!!! 

اما شهادت چیست؟ 

شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنان که در زندان تن اسیرید به تفسیر شهادت نیندیشید که از درک قصه ی شهادت عاجزید. فقط شهید می تواند شهادت را درک کند. شهید کسی نیست که ناگهان در خون بغلتد و نام شهید را بر خود بگیرد. شهید در آن دنیا قبل از این که در خون بتپد شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی توانید بشناسید و بفهمید بعد از وصلشان نیز هرگز نمی توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می کند. اگر شهید باشید شهید را می شناسید وگرنه آیینه ی زنگار گرفته چیزی را منعکس نمی کند که نمی کند. 

برخیزید و... 

فکری به حال خود کنید...

زهرا در نگاه خورشید

 بررسی سخنان رسول مکرّم اسلام (صلّ الله علیه و آله) درباره حضرت زهرا (سلام الله علیها) 

۱- فاطمه پاره تن من است. 

رسول خدا (ص) فرموده است: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین نموده است. 

و فرمود:هر آنچه او را اندوهگین کند مرا هم اندوهگین می کند و هر آنچه او را بیازارد ... و خسته کند مرا نیز آزرده می سازد. هر آنچه او را شادمان کند مرا هم شادمان می کند و هرآنچه او را افسرده سازد مرا هم افسرده می سازد. 

برخی از اهل تسنن به این حدیث استدلال کرده اند که هر کس به فاطمه زهرا بد بگوید کافر می شود. 

۲- غضب فاطمه غضب خداست. 

فرمود:ای فاطمه خداوند به خاطر غضب تو غضب می کند و به خاطر رضای تو خوشنود می شود. 

۳- فاطمه سرور زنان جهان است. 

و سرور زنان با ایمان است. 

زمانی نیز فرمود:...این فرشته آمده است تا به من بشارت دهد که فاطمه سرور زنان بهشت است. 

۴- فاطمه قبل از همه وارد بهشت می شود. 

فرمود:اولین کسی که وارد بهشت می شود فاطمه دختر محمد (ص) است. 

۵- فاطمه (س) روز قیامت هم منزل پیامبر (ص) است. 

فرمود:من و علی و فاطمه حسن و حسین روز قیامت در زیر بارگاه عرش خواهیم بود.

خواهش دعا

شخصی با هیجان و اضطراب به حضور امام جعفر صادق (علیه السلام) آمد و گفت: درباره ی من دعایی بفرمائید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد که خیلی فقیر و تنگدستم.

امام (علیه السلام) فرمود: هرگز دعا نمی کنم.

شخص گفت: چرا دعا نمی کنید؟

امام (علیه السلام): زیرا خداوند راهی برای این کار معیّن کرده است. خداوند امر کرده که روزی را بجوئید و طلب نمائید اما تو می خواهی در خانه ی خود بنشینی و با دعا روزی را به خانه ی خود بکشانی؟!

عمری گذشت...

دارالسلام روی سلامت نشان نداد

                                      بگذشت جان از آن و به دارالعجب رسید

عمری گذشت و راه نبردم به کوی دوست

                                     مجلس تمام گشت و ندیدم روی دوست

گلشن معطر است سراپا ز بوی یار

                                         گشتیم هر کجا نشنیدیم بوی دوست

هر جا که می روی ز رخ یار روشن است

                                             خفاش وار راه نبردیم سوی دوست

می خوارگان دل شده ساغر گرفته اند

                                    ما را نه می نصیب نشد از سبوی دوست

گوش من و تو وصف رخ یار نشنود

                                          ور نه جهان ندارد جز گفتگوی دوست

با عاقلان بگو که رخ یار ظاهر است

                           کاوش بس است این همه در جستجوی دوست

ساقی ز دست یار به ما باده می دهد

                                        برگیر می تو نیز ز دست نکوی دوست 

                                                  امام خمینی (رحمة الله علیه) 

سفارش های امام رضا (علیه السلام) به ما دوستان

ای عبدالعظیم از طرف من به دوستانم سلام برسان و به آن ها بگو شیطان را بر خود مسلط نکنند و ایشان را دستور بده به راست گویی و امانت داری و امر کن که سکوت را پیشه سازند و از مجادله با یکدیگر خودداری کنند.با روی خوش یکدیگر را ملاقات کنند و به زیارت هم بروند که همانا این عمل باعث تقرب به من می باشد. درنده خویی نداشته باشند که بخواهند یکدیگر را پاره کنند زیرا من قسم یاد کرده ام که هر که چنین کند و یکی از دوستان مرا خشمگین سازد از خدا بخواهم که او را در دنیا به عذاب سختی گرفتار کندو در آخرت از گروه زیانکاران باشد.

القطره-جلد۱-مناقب امام رضا (علیه السلام) ۴۵۸/۲۶